loading...
عاشقتم تا خون در رگم جریان داره
نفس سمی بازدید : 3 سه شنبه 05 آذر 1392 نظرات (0)

اوایل فصل بهار سال 91 بود که برای اولین بار قدم گذاشت تو کافی نت اولش که دیدم فقط به عنوان یک کاربر نگاش کردم اومد کار اینترنتی خودشو انجام داد و رفت درست یک ماه دوباره اومد و همین اومدن تا نزدیک خرداد ادامه پیدا کرد تا بلاخره زمان کنکور رسید و بعدش برای انتخاب رشته اومد پیشم و دفترچه انتخاب رشته رو بهش دادم و رفت. اون روز فقط ارزو کردم کاش حرف دلمو بهش می زدم و بهش می گفتم ازش خوشم اومده و می خوام کنارم باشه. نمی دونم شاید خدا شنید حرفمو و فرداش زنگ زد که دفترچه رو اشتباه بهش دادم و از این روز شروع شد شمارشو دیگه داشتم چیزی که ارزوم بود. بعد اعلام نتایج بهش اس دادم و ازش پرسیدم نتیجه اش چی شد و فهمیدم قبول شده و خوشحال شدم . و بعد از سه روز بلاخره راضیش کردم باهم بحرفیم. خب بچه ها این روزای آشنایی ما بود.

نفس سمی بازدید : 3 یکشنبه 03 آذر 1392 نظرات (0)

سلام بر همگی

خوب باید سلام می کردم اخه تازه امروز شروع کردم برای نوشتن.

در این وبلاگ می خوام تمام اتفاقاتی که در یک سال برای افتاده بنویسم اگه کسی هم خواست می تونه کمکم کنه راهنماییم کنه . فقط من می نویسم تا اولش خالی شم بعدشم شاید بتونم راحتتر تصمیم بگیرم . روی کاغذ زیاد نوشتم دیگه از کاغذ خجالت می کشم الان می خوام تو وب نویسم.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 2
  • بازدید کلی : 29